کد مطلب:141962 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

امام سجاد در کوفه
با ورود كاروان به كوفه، و با دیدن سرها بر نیزه و اسارت آل الله، به ناگاه زنان اهل كوفه شروع به گریه و زاری كردند، در حالی كه گریبان چاك می دادند. امام سجاد علیه السلام فرمود:


«... ان هولاء یبكون علینا، فمن قتلنا غیر هم؛ این گروه بر ما می گریند، پس چه كس غیر اینها ما را كشته است؟» [1] .

درسی كه می توان گرفت: ما به عزاداریهای خود افتخار می كنیم و جای مباهات نیز هست. اما مبادا همین تعجب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الله الشریف دست دهد كه اینها امروز در جلسات حسین علیه السلام می گریند، اما در برابر جنایات، و تعدی ها و حقوق و ناموس مردم ساكت اند. در حالی كه اصل دین و تشیع نابودی قرار گرفته، اینان فقط بر مصائب امام گریه می كنند! قدری به عمق این مسئله باید نگریست.

پس از این گفتار امام سجاد علیه السلام، فاطمه صغری و ام كلثوم با مردم سخن گفتند. امام پس از آن پیش زمینه های مناسب به نطقی آتشین پرداخت: «ایها الناس، ناشدتكم بالله، هل تعلمون انكم كتبتم الی ابی و خدعتموه، و اعطیتموه من انفسكم العهد و المیثاق و البیعة؟ ثم قاتلوه و خذلتموه فتبا لكم ما قدمتم لانفسكم و سوء لرأیكم...؛ ای مردم! شما را به خداوند قسم می دهم، آیا شما می دانید كه نامه به پدرم نوشته اید و به او نیرنگ زده اید و شما عهد و پیمان بستید و بیعت كردید؟ سپس او را كشتید و خوار كردید. پس وای بر شما، چه بد اعمالی را برای خود پیش فرستاده اید و چه بد راهی و نظری داشته اید».

پس از این سخنان، فریاد اشك و آه مردم بلند شد. بعضی به بعضی می گفتند با آن چه كردید خود را هلاك ساخته اید. امام علیه السلام گفتاری دیگر با لحنی مهربان بیان داشت كه نتیجه ای دیگر بخشید و آن این بود: «خداوند كسی را كه نصیحت مرا بپذیرد و سفارش مرا درباره خدا رسول و اهل بیت او قبول كند، حفظ كند كه البته ما و رسول خدا را برترین الگو بر خود گرفته اند» پس از آن مردم گفتند: ای پسر پیامبر! مات همگی گوش می دهیم، اطاعت می كنیم و پیمان شما را به گردن می نهیم، به شما بی رغبت نیستیم، پس هر چه می خواهید ما را به آن امر كنید. خدا شما را رحمت كند، ما در جنگیم با كسی كه با شما در جنگ باشد


و در صلح و سلامتیم با كسی كه با شما در صلح و صفا باشد تا كه انتقام شما را از ظالمان به شما و ستمگران به خودمان بازگیریم.

امام در پاسخ فرمود: «هیهات، ایها الغدرة المكرة، حیل بینكم و بین شهوات انفسكم، اتریدون ان تأتوا الی كما اتیتم الی آبائی من قبل كلا...؛ [2] دور است، ای مكاره های فریبكار! بین شما و شهوات نفسانی شما فاصله افتاده، آیا اراده كرده اید كه به سوی من آیید آن گونه كه پیش از این به پدرانم روی آورده اید؟ هرگز».

درسی كه می توان گرفت: 1. چرا انسان شایسته عنوان مكاره و فریبكار می شود؟

2. شهوات نفسانی چگونه بین فطرت و انسان حائل می شود؟

3. چرا انسان به گونه ای فریبكار می شود كه امام برای همیشه او را كنار می زند؟


[1] الاحتجاج، ج 2، ص 29؛ اللهوف، ص 63.

[2] الاحتجاج، ج 2، ص 32؛ اللهوف، ص 68 - 69؛ نفس المهموم، ص 248؛ مثير الاحزان، ص 89.